دعوی مطالبه اجرت المثل

دعوی مطالبه اجرت المثل به صورت راهنمای جامع  از شروع طرح دعوا تا پایان دعوا به همراه نمونه دادخواست دعوای اجرت المثل و توضیحات مرتبط به آن که برای شما مفید است

اجرت المثل از دو کلمه (اجرت) و (المثل) تشکیل شده که در اصطلاح حقوقی اجرت به عوض یا دستمزد اشخاص در عقد اجاره گفته می شود و در حال حاضر از آن به عنوان حقوق کارمند یا مستخدم یاد می شود و کلمه المثل به معنی همانند، شبیه و معادل آمده در مجموع اجرت المثل را باید به عوض استفاده از مال یا عمل دیگری بدون وجود قرارداد تعریف کرد.

مبحث اول: مقایسه اجرت المثل باموادمشابه

الف )مقایسه اجرت المثل با اجرت المسمی

هرچند از هر دو به عنوان عوض استفاده از عمل یا مال دیگری نام برده می شود؛ لیکن اجرت المثل اجرتی است که بدون وجود قرارداد بر اساس موارد مشابه عرفی پرداخت می شود در حالی که اجرت المسمی به موجب قرارداد تعیین شده و به همان میزان پرداخت می شود.

ب )مقایسه اجرت المثل با اجور معوقه

اجور معوقه، به بدهی های مستأجر در عدم پرداخت اجاره بهای ماهیانه اطلاق می شود در حالی که اجرت المثل مربوط به بدهیهای قبلی نیست بلکه عوض عمل انجام داده شده یا عوض استیفا و استفاده از مال می باشد.

ج ) مقایسه اجرت المثل با حق السعی

برعکس اجرت المثل، حق السعی حاکم بر روابط کارگر و کارفرمایی است که بر اساس ماده ۳۴ قانون کار کلیه دریافت های قانونی که کارگر به اعتبار قرارداد کار اعم از مزد یا حقوق، کمک عائله مندی، هزینه های مسکن، خواربار، ایاب و ذهاب، مزایای غیر نقدی، پاداش افزایش تولید، سود سالانه و نظایر آنها را شامل می شود.

مبحث دوم: موارد درخواست اجرت المثل

گفتار اول: دعوای مطالبه اجرت انجام عمل بدون قرارداد

اصل بر عدم تبرع می باشد؛ لذا اگر کسی بر حسب امر دیگری اقدام به عملی نماید که عرفا برای آن عمل اجرتی بوده یا آن شخص عادتا مهیای آن عمل باشد عامل مستحق أجرت عمل خود خواهد بود مگر اینکه معلوم شود که قصد تبرع داشته است.

عامل می تواند دادخواستی مبنی بر مطالبه اجرت عمل خود به مرجع ذی صلاح تقدیم نماید. البته در حقوق کار از این به عنوان مزد نام برده می شود. در تعریف مزد ماده ۳۵ قانون کار مقرر داشته است:

مزد عبارتست از وجوه نقدی یا غیرنقدی و یا مجموع آنها که در مقابل انجام کار به کارگر پرداخت می شود.

اما برای اینکه شخص بتواند دعوای مطالبه اجرت مطرح نماید باید:

اولا: انجام عمل یا فعالیت برحسب دستور آمر (خوانده باشد؛

ثانيا: عرفا برای آن عمل یا فعالیت اجرتی باشد؛

ثالثا: عامل در انجام عمل قصد تبرع نداشته باشد.

در این دعوا خواهان کسی است که اقدام به انجام عمل یا فعالیت نموده که باید به طرفیت آمر مطرح شود.

خواسته دعوا باید تقاضای الزام خوانده به پرداخت اجرت ایام فعالیت یا انجام عمل با جلب نظر کارشناس باشد.

گفتار دوم: دعوی مطالبه اجرت المثل استفاده از اموال

این دعوا زمانی طرح می شود که کسی از اموال شخص مانند ماشین یا آپارتمان استفاده نموده است در این خصوص ماده ۳۳۷ قانون مدنی اظهار داشته است:

هرگاه کسی برحسب إذن صریح یا ضمنی از مال غیر استیفای منفعت کند صاحب مال مستحق اجرت المثل خواهد بود مگر اینکه معلوم شود که اذن در انتفاع مجانی بوده است.

برای طرح این دعوا باید شرایط ذیل حاکم باشد:

اولا : شخص از مال غیر استیفای منفعت نماید؛ بنابراین اگر خوانده از مال غیر استفاده ننماید شرایط طرح دعوا وجود ندارد؛

ثانيا : استفاده از مال غیر برحسب اذن صاحب مال باشد، مهم نیست اذن صریح باشد یا ضمنی؛

ثالثا : اذن صاحب مال بر انتفاع و استفاده مجانی نباشد؛ بنابراین اگر اذن صاحب مال نشان بر استفاده و انتفاع مجانی باشد طرح دعوی مطالبه اجرت المثل مفهومی نخواهد داشت البته به یاد داشته باشیم که اصل بر عدم تبرع است و اگر منتفع مدعی وجود انتفاع مجانی است باید اثبات نماید.

خواهان این دعوا صاحب مال یا قائم مقام قانونی وی بوده که علیه منتفع این دعوا طرح خواهد شد. خواسته دعوا الزام خوانده به پرداخت اجرت المثل ایام انتفاع و استفاده از مال با جلب نظر کارشناس خواهد بود.

گفتار سوم: دعوی مطالبه اجرت المثل اموال مشاعی

شرکت عبارت است از اجتماع حقوق مالکین متعدد در شیء واحد به نحو اشاعه که ممکن است شرکت اختیاری یا قهری باشد. شرکت اختیاری یا در نتیجه عقدی از عقود حاصل می شود یا در نتیجه عمل شرکا از قبیل مزج اختیاری یا قبول مالی مشاعا در ازای عمل چند نفر و نحو اینها. همچنین شرکت قهری اجتماع حقوق مالکین است که در نتیجه امتزاج یا ارث حاصل می شود. برحسب مقررات مواد ۵۷۶ و ۵۸۲ قانون مدنی تصرف(مادی) هر یک از شرکاء بر مال مشترک(مشاع)منوط به اذن شریک یا شرکاء دیگر است؛ بنابراین تصرف احدی از شرکاء بدون اذن و اجازه سایر شرکاء این حق را به آنها می دهد که دعوای خلع ید و پرداخت اجرت المثل ایام تصرف عليه متصرف اموال مشاعی طرح نمایند.
.
بنابراین، برای طرح این دعوا:

اولا: باید مال از اموال مشاعی باشد مانند اموال موروثی؛

ثانيا: توافق برای تصرف یا استفاده بین شرکاء وجود نداشته باشد.

در اینکه آیا صرف تصرف متصرف در مال مشاعی با ادعای استیفاء از قدر سهم مشاعی خود و ارسال اظهارنامه برای تصرف سایر مالکین مشاعی مانع طرح این دعوا است یا خیر؟ اختلاف نظر وجود دارد؛ لیکن مطابق نظریه مشورتی 1386/7/7/7-4424و ماده۴۳ قانون اجرای احکام مدنی که مقرر می دارد :

در مواردی که حکم خلع يد عليه متصرف ملک مشاع به نفع مالک قسمتی از ملک مشاع صادر شده باشد از تمام ملک خلع ید می شود؛ ولی تصرف محکوم له در ملک خلع ید شده مشمول مقررات املاک مشاعی است.
باید هر نوع تصرف (مادی) در اموال مشاعی را منوط به توافق و تراضی شرکاء دانست؛ چرا که مالکیت مالکین در جزء جزء مال اشاعه پیدا کرده است؛ بنابراین صرف تصرف هر یک از شرکاء موجب پرداخت اجرت المثل به اندازه قدرالسهم خواهان دعوا خواهد بود.

خواهان این دعوا ممکن است تمامی شرکاء غیر متصرف یا احدی از آنها باشد البته در صورتی که احدی از آنها باشد باید اجرت المثل به نسبت سهم خواهان برآورده گردد. خوانده این دعوا متصرف مال مشاع می باشد و خواسته دعوا باید الزام به پرداخت اجرت المثل ایام تصرف مال مشاعی از سوی خوانده با جلب نظر کارشناسی باشد.

گفتار چهارم: دعوی مطالبه اجرت المثل به جهت عدم تسلیم یا تأخیر در تسلیم موضوع تعهد

اگر موضوع تعهد پرداخت وجه نقد نباشد بلکه انجام یا عدم انجام تعهد مالی یا غیرمالی مانند انتقال ملک یا تنظیم سند یا تسلیم موضوع قرارداد یا چیز دیگری غیر از وجه نقد باشد؛ لیکن متعهد در انجام و اجرای آن تأخیر کند یا آن را انجام ندهد متعهدله می تواند هم زمان یا مستقلا خسارت ناشی از عدم انجام تعهد یا اجرت المثل ایام عدم تسليم موضوع قرارداد را با رعایت شرایط ماده ۵۱۵ ق.آ.د.م. مصوب ۱۳۷۹ که مقرر می دارد:

خواهان حق دارد ضمن تقدیم دادخواست یا در اثنای دادرسی و یا به طور مستقل و جبران خسارات ناشی از دادرسی یا اجرت المثل را به لحاظ عدم تسلیم خواسته یا تأخير تسلیم آن از باب اتلاف و تسبیب از خوانده مطالبه نماید درخواست نماید.

در اینکه آیا متعهدله برای مطالبه خسارت باید تقصیر متعهد و تخلف او از قرارداد را هم ثابت کند یا اینکه متعهد باید اجرای آن را اثبات کند تا از پرداخت خسارت معاف شود، باید با توجه به نوع تعهد قائل به تفکیک شد:

الف) اگر تعهد از نوع تعهدات به نتیجه باشد:

همین که نتیجه کار حاصل نشد متعهد مسئول پرداخت خسارت است، مگر اینکه ثابت کند حادثه خارجی که نمی توان به او مربوط کرد، مانع اجرای تعهد شده است.

ب ) اگر تعهد از نوع تعهدات به وسیله باشد:

اثبات تقصیر متعهد به عهده زیان دیده است. در این خصوص ماده ۵۲۰ ق.ا.د.م. مقرر داشته است:

در خصوص مطالبه خسارت وارده، خواهان باید این جهت را ثابت نماید که زیان وارده بلافاصله ناشی از عدم انجام تعهد یا تأخیر آن و یا عدم تسليم خواسته بوده است در غیر این صورت دادگاه دعوای مطالبه خسارت را رد خواهد کرد

بنابراین، برای طرح این دعوا باید

اولا: بین طرفین الزام قانونی یا قراردادی برای انجام تعهد باشد؛

ثانيا: متعهد در انجام تعهد خود مرتکب تقصیر شده باشد؛

ثالثا: خسارت وارده ناشی از عدم تسلیم یا تأخیر در تسلیم موضوع تعهد باشد؛

این دعوا از سوی متعهدله یا قائم مقام قانونی علیه متعهد مطرح می شود خواسته دعوا باید الزام متعهد به تسلیم در صورت عدم تسلیم موضوع قرارداد و پرداخت اجرت المثل ایام عدم تسليم از تاریخ توافق شده تا زمان صدور اجرای حکم باشد.

ما را در اینستاگرام دنبال کنید

گفتار پنجم: دعوی مطالبه اجرت المثل در قرارداد اجاره

اجاره عقدی است که به موجب آن مستأجر مالک منافع عين مستأجره میشود در اجاره مالک را موجر و اجاره کننده را مستأجر می گویند. در اجاره باید مدت معین گردد و الا اجاره باطل است و مدت اجاره نیز بر اساس توافق طرفین می باشد؛ لیکن اگر ابتدای مدت معین نگردد از وقت امضاء قرارداد اجاره، شروع مدت محاسبه خواهد شد.

عقد اجاره به محض انقضای مدت برطرف می شود و اگر پس از انقضای آن مستأجر عین مستأجره را بدون اذن مالک مدتی در تصرف خود نگاه دارد موجر برای مدت مزبور مستحق اجرت المثل خواهد بود اگرچه مستأجر استیفاء منفعت نکرده باشد و اگر بااجازه مالک در تصرف نگاه دارد وقتی باید اجرت المثل بدهد که استیفاء منفعت کرده باشد مگر اینکه مالک اجازه داده باشد که مجانا استفاده نماید. برای اینکه خواهان بتواند دعوی مطالبه اجرت المثل ایام تصرف با وجود انقضاء مدت اجاره را مطرح کند باید شرایط ذیل وجود داشته باشد:

اولا: رابطه استیجاری منقطع شود اعم از اینکه مدت آن به پایان برسد یا به هر علتی عقد اجاره اعتبار خود را از دست بدهد؛

ثانيا: با وجود انقطاع رابطه استیجاری، مستأجر عین مستأجره را تحویل نداده، بلکه متصرف باشد؛

ثالثا: تصرف مستأجر در عین مستأجره، بدون اذن موجر باشد البته اگر با اذن موجر باشد دعوی مطالبه اجرت المثل مشروط بر این است که مستأجر استیفاء منفعت کرده و اذن مالک نیز نشان از انتفاع مجانی نباشد؛

این دعوا از سوی موجر به طرفیت مستأجر طرح خواهد شد خواسته دعوا اصولا به همراه تخلیه محل استیجاری به جهت انقضاء مدت اجاره و پرداخت اجرت المثل ایام تصرف با جلب نظر کارشناس خواهد بود.

گفتار ششم: دعوی مطالبه اجرت المثل ایام زوجیت

زوجه می تواند بابت فعالیت هایی که شرعا و قانون بر عهده وی نبوده، ولی در طول دوران زندگی مشترک انجام داده از زوج اجرت مطالبه کند تجویز چنین دعوایی را هم در قوانین عام و هم در قوانین خاص پیش بینی شده است که هر دو را بررسی می کنیم.

الف) دعوی مطالبه اجرت المثل بر اساس قانون مدنی:

در این خصوص تبصره الحاقی مورخ 23/10/85 ماده 336 قانون مدنی چنین مقرر داشته است:

چنانچه زوجه کارهایی را که شرعأ به عهده وی نبوده و عرفا برای آن کار اجرت المثل باشد، به دستور زوج و با عدم قصد تبرع انجام داده باشد و برای دادگاه نیز ثابت شود، دادگاه اجرت المثل کارهای انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت آن حکم می نماید.

برای طرح چنین دعوایی باید شرایط ذیل وجود داشته باشد.

1. بين عامل و طرف مقابل (خوانده دعوا)رابطه زوجیت وجود داشته باشد البته استمرار این رابطه شرط نیست به عبارتی انقطاع یا عدم انقطاع رابطه زوجیت مؤثر در دعوا نیست و طرح این دعوا حتی در زمان زندگی مشترک یا فوت زوج یا طلاق هم امکان دارد

2. زوجه (عامل) کارهایی را انجام دهد که شرعا و قانونا بر عهده ایشان نبوده است؛

3. بر اعمال و فعالیتهای زوجه عرف اجرتی باشد؛

4. این اعمال و فعالیتهای انجام شده از سوی زوجه به دستور زوج باشد؛

5. این اعمال و فعالیت ها به قصد تبرع نباشد در این خصوص اداره حقوقی قوه قضائیه اظهار داشته است:

هرچند برابر مواد ۳۳۶ و ۳۳۷ ق.م. اصل بر عدم تبرعی بودن عمل اشخاص است؛ ولی مستفاد از تبصره ذیل ماده ۳۳۶ همان قانون و تبصره ۶ ماده واحده قانون اصلاح مقررات طلاق مصوب ۷۱ چون در زمان ما عادتأ زوجه در زندگی مشترک با قصد اخذ اجرت نسبت به انجام امور منزل اقدام نمی نماید؛ لذا در هنگام فقد دلیل و اماره بر اثبات ادعای طرفین ظاهر حال دلالت بر مجانی بودن امور انجام شده دارد و به همین دلیل است که در مقررات اخیرالذکر باید غير تبرعی بودن اعمال زوجه بر دادگاه ثابت شود و این امر به دلیل غلبه ظاهر بر اصل است در نتیجه بار اثبات خلاف آن به عهده مدعی است که خلاف ظاهر ادعا می نماید و اثبات آن با انجام تحقیقات و استماع شهادت شهود و اظهارات طرفین و اعضای خانواده و مانند آن صورت می گیرد.

ب ) دعوی مطالبه اجرت المثل بر اساس مقررات مربوط به طلاق:

تبصره شش ماده واحده در خصوص مقررات طلاق مقرر داشته است:

پس از طلاق در صورت درخواست زوجه مبنی بر مطالبه حق الزحمه کارهایی که شرعأ بر عهده او نبوده …اقدام می نماید.

بر اساس این تبصره زوجه می تواند با شرایط مقرر در مقررات فوق اجرت المثل اعمال و اقدامات خود را در طول زندگی مشترک درخواست نماید مشروط بر اینکه:

اولا:طلاق به درخواست زوج باشد؛

ثانيا: علت تقاضای طلاق سوء رفتار و اخلاق زوجه نباشد؛

ثالثا: طلاق به وقوع بپیوندد؛

رابعا: بر اعمال و فعالیتهای زوجه عرفا اجرتی باشد؛

خامسا: این اعمال و فعالیتها به قصد تبرع نباشد.

خواهان دعوی مطالبه اجرت المثل ایام زوجیت در هر حالت زوجه یا قائم مقام یا وکیل وی می باشد که به طرفیت زوج در دادگاه خانواده با خواسته الزام زوج به پرداخت اجرت المثل اقدامات و فعالیت های ایام زندگی مشترک با جلب نظر کارشناس مطرح می گردد.

مبحث سوم: مرجع صالح ومالی یاغیرمالی بودن دعوا

گفتار اول: صلاحیت مراجع قضائی در رسیدگی به دعوی مطالبه اجرت المثل

به طور اختصاری صلاحیت و شایستگی مراجع را در رسیدگی به این نوع دعوا از نظر ذاتی و محلی بررسی می کنیم

الف ) صلاحیت ذاتی مراجع در رسیدگی به دعاوی مطالبه اجرت المثل:

بجز دعوی مطالبه اجرت المثل ایام زوجیت که مطابق بند ۷ ماده ۴ قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۹۱ در صلاحیت ذاتی دادگاه خانواده قرار دارد سایر دعاوی مربوط به مطالبه اجرت المثل بر اساس ماده ۱۰ قانون آیین دادرسی مدنی که مقرر می دارد:

رسیدگی نخستین به دعاوی، حسب مورد در صلاحیت دادگاه عمومی … است

در صلاحیت محاکم عمومی حقوقی است البته اگر رابطه کارگر و کارفرمایی بر موضوع دعوا حاکم باشد دعوای مطالبه اجرت یا اجرت المثل باید بر اساس ماده ۹ آیین دادرسی کار در مراجع حل اختلاف کار طرح گردد.

ب) صلاحیت محلی مراجع در رسیدگی به دعاوی مطالبه اجرت المثل:

با توجه به منشأ دعوای اجرت المثل صلاحیت مرجع قضائی از نظر محلی، متفاوت خواهد بود

1. دعوای مطالبه اجرت عمل یا فعالیت بدون قرارداد

در این حالت باید دعوا در دادگاهی اقامه شود که خوانده، در حوزه قضائی آن اقامتگاه دارد و اگر خوانده در ایران اقامتگاه نداشته باشد، در صورتی که در ایران محل سکونت موقت داشته باشد، در دادگاه همان محل باید اقامه گردد و هرگاه در ایران اقامتگاه و یا محل سکونت موقت نداشته، ولی مال غیرمنقول داشته باشد، دعوا در دادگاهی اقامه می شود که مال غیرمنقول در حوزه آن واقع است و هرگاه مال غیرمنقول هم نداشته باشد، خواهان در دادگاه محل اقامتگاه خود اقامه دعوا خواهد کرد و اگر رابطه کارگر و کارفرمایی باشد باید طبق مواد 10و 11 و 12 آیین دادرسی کار خواهان به اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی محلی که آخرین کارگاه در آن واقع است مراجعه کند.

2. دعوی مطالبه اجرت المثل استیفای از اموال

در خصوص دعوای اجرت المثل اموال منقول باید بر اساس ماده ۱۱ قانون آیین دادرسی مدنی عمل کرد؛ لیکن اگر موضوع دعوا مطالبه اجرت المثل استیفای از اموال غیرمنقول باشد دعوا باید در دادگاهی مطرح شود که مال غیرمنقول در حوزه آن واقع است هرچند خوانده در حوزه آن مقیم نباشد.

3. دعوی مطالبه اجرت المثل ناشی از عدم تسليم عين مستأجره بعد از انقضاء مدت

خواهان (موجر)می تواند به علت عدم تسلیم به موقع عين مستأجره دعوی مطالبه اجرت المثل ایام تصرف را به استناد ماده ۲۰ قانون مدنی که مقرر می دارد:

کلیه دیون از قبيل قرض و من مبيع و مال الاجاره عین مستأجره از حيث صلاحیت محاکم در حکم منقول است ولو اینکه مبیع یا عین مستأجره از اموال غیرمنقوله باشد.

عليه مستأجر با رعایت مقررات ماده ۱۱ قانون آیین دادرسی مدنی مطرح نماید در این خصوص اداره حقوقی قوه قضائیه چنین اظهارنظر نموده است:

به موجب مدلول ماده ۲۰ ق.م. دعوای راجع به مال الاجاره (اجرت المسمی) از دعاوی راجع به منقول محسوب شده و از شمول مقررات ماده ۲۳ ق.آ.د.م. خارج و مشمول مقررات ماده ۲۱ آن قانون است؛ اما راجع به اجرت المثل مورد اجاره چنان که از ملاک حکم ماده ۲۰ ق.م. نسبت به مال الأجاره مستفاد است این اجرت المثل نیز دین و از لحاظ صلاحیت دادگاه در حکم اموال منقول محسوب است. علیهذا دعوای مربوط به آن نیز از لحاظ صلاحیت تابع مقررات ماده ۲۱ ق.آ.د.م. خواهد بود. به علاوه بر حسب ظهور مدلول ماده ۲۳ ق.آ.د.م. حکم این ماده نسبت به دعاوی مالکیت و حق ارتفاق و حق انتفاع و امثال آنها لازم الرعایه است و دعوای اجرت المثل اعیان مستأجره خارج از مفاهیم و عناوین مذکور است چنانچه مندرجات و مقررات ماده ۸دق.م. هم که در زمینه مورد بحث می باشد مؤید نظر بالاست.

5. دعوی مطالبه اجرت المثل ایام زوجیت

رسیدگی در دادگاه خانواده با تقدیم دادخواست و بدون رعایت سایر تشریفات آیین دادرسی مدنی انجام میشود در این دعاوی زوجه می تواند در دادگاه محل اقامت خوانده یا محل سکونت خود اقامه دعوا کند مگر در موردی که خواسته، مطالبه مهریه غیرمنقول باشد. هر گاه زوجین دعاوی موضوع صلاحیت دادگاه خانواده را علیه یکدیگر در حوزه های قضائی متعدد مطرح کرده باشند، دادگاهی که دادخواست مقدم به آن داده شده است صلاحیت رسیدگی را دارد. چنانچه دو یا چند دادخواست در یک روز تسلیم شده باشد، دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به دعوای زوجه را دارد به کلیه دعاوی رسیدگی می کند و اگر یکی از زوجین مقیم خارج از کشور باشد، دادگاه محل اقامت طرفی که در ایران اقامت دارد برای رسیدگی صالح است. اگر زوجین مقیم خارج از کشور باشند؛ ولی یکی از آنان در ایران سکونت موقت داشته باشد، دادگاه محل سکونت فرد ساکن در ایران و اگر هر دو در ایران سکونت موقت داشته باشند، دادگاه محل سکونت موقت زوجه برای رسیدگی صالح است. هرگاه هیچ یک از زوجین در ایران سکونت نداشته باشند، دادگاه شهرستان تهران صلاحیت رسیدگی را دارد، مگر آنکه زوجین برای اقامه دعوا در محل دیگر توافق کنند.

هرگاه ایرانیان مقیم خارج از کشور امور و دعاوی خانوادگی خود را در محاکم و مراجع صلاحیت دار محل اقامت خویش مطرح کنند، احکام این محاکم یا مراجع در ایران اجرا نمی شود، مگر آنکه دادگاه صلاحیت دار ایرانی این احکام را بررسی و حکم تنفیذی صادر کند.

گفتار دوم: مالی یا غیرمالی بودن دعوی مطالبه اجرت المثل

به طور کل دعوی مطالبه اجرت المثل با هر منشأ یک دعوای مالی محسوب می شود و خواهان باید مطابق مواد ۶۱ و ۶۲ قانون آیین دادرسی مدنی خواسته خود را مقوم نماید. در رویه عملی برای جلوگیری از ارجاع پرونده به شورای حل اختلاف دعوی مطالبه اجرت المثل به میزان ۲۰۱۰۰۰۰۰۰ ریال مقوم میشود تا با ارجاع امر به کارشناس میزان دقیق آن مشخص گردد. این اختیار را قانون نحوه وصول برخی از درآمدهای دولت مصوب ۱۳۷۳ به خواهان دعوا داده است.

اگر می خوای آموزش های حقوقی دریافت کنی با ما در ارتباط باش

برای دانلود نمونه دادخواست دعوی اجرت المثل روی فایل زیر کلیک کنید